هانا خانم چهار ماهه شد
دیروز تولد چهار ماهگی من بود ..... به همین خاطر مامانیم برام یک کیک پخت تا جشن بگیریم .... ولی متاسفانه من هیچ سهمی از اون کیک نداشتم .... من حتی بلد نبودم شمعها را فوت کنم... به هر حال چون تولدم بود خیلی شادمانی کردم ...چون من دیگه چهار ماهه هستم ... دیگه حسابی چلوندنی شدم ...دیگه اطرافیانم رو خوب می شناسم ...دیگه وقتی من رو صدا می کنند بر می گردم .... دستم رو برای چیزهایی که می خوام یک کم بلند می کنم .... و یک کمکی غلت می زنم... دیگه من رو نباید رو تخت و مبل به امون خدا ول کرد... من با صدای بلند جیغ می زنم و کلی با صدای خودم حال می کنم .. اصلن شاید خواننده شدم. ولی من در این روز مامانیم رو سورپزایز کردم ....
نویسنده :
هانا خانم
17:18