مشکلات من
سلام ملکم . خوب ببخشید به خاطر تاخیر چون لب تاب مامانم خراب بود و ما مجبور شدیم برای تعمیرش تا میدون ولیعصر بریم . از شما چه پنهون من اصلا از اونجا خوشم نیومد چون خیلی شلوغ پلوغ بود . من هم حسابی غریبی کردم و اصلن در کالاسکم بند نشدم .دوست داشتم تو اون شلوغی بغل مامانم یا مامان جونیم باشم و با لبخند به کالاسکه خالیم نگاه کنم. مگه چیه ؟ خب دوست داشتم.
بعد اومدیم خونه دیدیم آقاهه شارژر خراب به مامانم داده بود . خلاصه فرداش مامان بابام دوباره رفتند و من دیگه باهاشون نرفتم ولی این دفعه به خاطر مسائل سیاسی میدان بسته بودند . چشمتون روز به نبینه این شارژر پروژه شده بود. ولی بلاخره دیروز طلسمش به وسیله باباییم شکسته شد. مرسی بابایی.......... آخه خوانندگان وبلاگم دیگه داشتن از دستم ناراحت می شدند.
این روزها برای من روزهای سختی است چون من مشغول دندون در آرودن هستم و دوست دارم همه چی رو گاز گازی کنم . یکی از لذتای من گاز گازی سیب ترش است من فقط مزه شیر و سیب ترش رو امتحان کردم ولی مطمئن هستم این سیب ترش یکی از چیزهای خوشمزه در این دنیا است . وقتی گاز گازیش می منم یک ملچ ملوچی راه میدازم که نگو.
این هم عکس من و قام قامیم.
من تو یک مسابقه عکس مامانای بهمن قراره شرکت کنم . سوژه عکس از حمام در آومدن نی نی است
به نظرتون من با این عکس شانش برنده شدن دارم.