سفر به چمخاله
آخر هفته به يك جاي خيلي خيلي قشنگ رفتيم ..........چمخاله ..........هتل ستاره دريا ...........ريلكسيش كامل ............هواي عالي .................
خيلي خوشحال بودم كه هانا چند روزي رو در طبيعت است ........
اينكه بعد صبحانه به قوها غذا مي داديم خيلي لذت بخش بود
اينكه دخترم تار عنكوت رو از نزديك مي ديد و توضيح مي داد كه عنكبوت پشه ها رو به كمك تارش مي خوره خيلي لذت بخش بود .
اينكه كنار ساحل شن بازي مي كرد............
ولي نمي دونم چرا من طاقت كوچكترين گريه و نق از هانا ندارم .............به شدت ناراحت و عصبي مي شم ........
وقتي هانا بهانه گيره .........وقتي هانا ناراحته مقصر اصلي منم ......................به نظرم دخترم هيچ تقصيري نداره
عروسك قشنگم خيلي خوب مي دونه من چقدر از گريه هاش ناراحت مي شم .........چون بهش گفتم من دختر خوش اخلاق دوست دارم ...............وقتي مي بينه من ناراحت شده ام ..........دندوناش رو به زور به هم مي چسبونه و ميگه ببين مامان خوش اخلاق شده ام ......منو بوس مي كنه و ميگه ببخشيد ......اون وقت كي مي تونه مقصر باشه .
خدايا صبر منو زياد كن تا مادر بهتري باشم
بتونم خودم رو طوري كنترل كنم كه شايستگي مادر بودن و الگو بودن رو داشته باشم
تا من خوب و قوي نباشم ..............نمي تونم دختري رو كه دوست دارم تربيت كنم
اينم جند تا عكس از بقيه سفر
نگاهي رو افق
تو سرما بستني خوردن
و يه قرتي كامل