هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

روزهای دختری به نام هانا

آرزوهای دور

1392/9/26 21:43
نویسنده : هانا خانم
843 بازدید
اشتراک گذاری

به نظر من نه حاملگی سخت بود

نه زایمان

نه ازشیرگرفتن

نه آموزش دسشتویی رفتن

سخت ترین بخش فرستادن هانا با علاقه به مهد است

اصلا بچه های مردم چه جور هر روز مهد می رن

خیلی دور از دسترس می بینم

دوست دارم هانا با علاقه و اشتیاق بره مهد.

 

امروز حس قشنگی داشتم .......برای گرفتن ریز نمراتم لازم بود با هانا بروم دبیرستانم ..........خیلی حس جالبی بود ..........بردمش تو کلاسم ..........و با هم چند دقیقه پشت نیمکت نشستیم .........روزهای عمر خیلی سریع می گذره ..........و آدم تو هر سنی یک جور به زندگی نگاه می کنه

 

عکس جدید نداریم ............اصلا حال عکس گرفتن نداریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

پ پ
23 شهریور 92 19:45
عزيزم... منم يه روز ميگفتم اين بچه ها چجوري از صبح ميان مهد و نه گريه ميكنن و نه دلتنگي... اما الان به جايي رسيديم كه وقتي ظهر ميرم دنبال ستيا گريه ميكنه كه ميخوام اينجا بخوابم!! بايد صبور باشي و اين كه از نوع رفتار مربي هانا مطمئن شو... اگر اجازه ميدن يكي دو روزي مرخصي بگير و باهاش برو تا هم از برخورد اونا مطمئن بشي و هم هانا ببينه كه مربي ها با تو دوست هستن و قابل اعتمادن.
ملی
10 مهر 92 9:30
عزیزم هانا! خوب بچه م کیک سفید دوس داره.. منم که همه شو! کوکی باکس )