آرامش بعد از طوفان (مسافرت کلاردشت)
تعطیلات ما شروع شد ............
چند روز رفتیم مسافرت شمال (کلار دشت ) ......گفتیم از گرمای تهران دور شیم ........رفتیم یک جای خیلی سرد ...............همش با لباسهای گرم و شال و کلاه.........
من این سفر خیلی خانم بودم ..........چون سفرمون خیلی دسته جمعی بود
من کلی حال کردم.....کلی روابط اجتماعی برقرار کردن.......شبا با آدم بزرگا مافیا بازی می کردیم ..........و عاشق اون لحظه خاموشی بودم که همه ادای خواب در می اوردن.............این بازیهای بزرگونه با روحیات بچه ها سازگاره
یک روز هم رفتیم به قول خودم کنار دریا
من و دوستم شانیسا
در آخر یک عکس مثلا هنری ( من و مامانم) در انبوه مه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی