هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

روزهای دختری به نام هانا

هانا خانم در بلغارستان

1391/5/29 15:34
نویسنده : هانا خانم
1,164 بازدید
اشتراک گذاری

بلاخره بعد از مدت طولانی من اومدم ...........من مسافرت بودم .........کلی جهانگرد شدم ...........و کلی تجربه های جدید کسب کردم من با دو تا نیروی کمکی یعنی مامان جونیم و بابا جونیم رفته بودم بلغارستان..........راستش اولش فکر می کردیم اونجا زیاد جای بچه ها نیست اما وقتی خارجیها رو دیدیم با دو سه بچه قد و نیم قد اومده بودند ............کلی خجالت کشیدیم ..........

مامانم از مدتها قبل کلی توجیه کرده بود منو که قراره سوار هواپیما بشیم و بریم یک جای دور .......باهم ادای هواپیما در می اوردیم .........آقای دکتر به مامان گفته بود من باید موقع بلند شدن هواپیما یک چیزی بمکم

خلاصه ما خوشحال خندان راه افتادیم بریم سفر ...............اونجا در کل دختر خوبی بودم ........فقط غذا اصلن خوب نمی خوردم و اونجا چون همیشه غذا در دسترس نبود .......وقتی گشنه ام می شد مجبور بودم خودم رو با هله حوله و سیب زمینی سیر کنم ..............کلن من پلویی هستم و غذای باب طبعم پیدا نمی کردم ..........فقط یک روز تو یک پاساژ یک پاستای مشتی حسابی خوردم .............مامانم غذای منو تو یک ظرف کوچیک می ریخت ..........و افراد هتل چون می دونستند برای من این کارو میکنه چیزی نمی گفتند ........ولی وسیله گرمایی تو اتاق نبود ........و غذاها رو من خوب نمی خوردم ...........راستی یک تجربه ما چند تا از این کنسروهای هانی هم گرفتیم .....برای موقهایی من گشنه ام می شه ......ولی همه رو تو فرودگاه اونجا ازمون گرفتند .......چون ورود گوشت و مرغ به اروپا ممنوعه ................پس من نمی تونسنتم از غذاهای ایرانی خوشمزه بخورم .........

اونجا من حسابی با بچه ها معاشرت کردم ........و همشون رو بوس می کردم ...............اونا خیلی خیلی به بچه ها اهمیت می دن .........همه رستورانها صندلی کودک داره ..............پاساژ ها اسباب بازی داره .........حتی هتلمون هم مهد کودک داشت ..............من اونجا رو خیلی دوست داشتم ..........و با بچه ها بازی می کردم ..............ولی باید مامانم هم می موند ........راستش تنها نمودم در مهد کودک..........

 

 

اونجا یک دیسکو بچه ها داشت ......که من به معنای واقعی حال کردم و دوشب اونجا رفتیم ................و کلی نانای کردیم

من حسابی آب بازی کردم .................و با وجود تمهیدات بسیار و ضد آفتابهای قوی باز سوختم و یک کمی برنزه شدم نیشخند

ما ساعتای زیادی تو شهر می گشتیم و من حسابی به کالاسکه ام عادت کرده بود و پایه گشت و گذار بودم........... دیگه شباعادت کرده بودم تو همون کالاسکه شیر بخورم و بخوابم .

خلاصه همه چیز خوب بود تا روز آخر که متاسفانه زمین خوردم  ........و همون جای قبلی سرم باد کرد .......یعنی خیلی بده تو مملکت غریب مریض بشی ......همه استرسها دو برابره ......من اون شب سرما هم خوردم .........و شبش خیلی بی تابی کردم .........اون شب خیلی به مامان بابام بد گذشت ............دیگه هممون دلم می خواست زودتر برگردیم ...............و حالمون حسابی گرفته شده بود .........تو فرودگاه وقتی همسفر هامون منو می دیدن .............اون دختر شیطون و شاد .......به یک بچه مظلوم و ساکت تبدیل شده بود که نای خندیدن هم نداشت اونم با یک سره قلنبه باد کرده ........همه می گفتن چرا هانا اینطوری شدی ...................

من خیلی خوب بودم تو این سفر .........ولی آخرش خودم خیلی اذیت شدم .............در کل یک هفته سفر خارج برای بچه 18 ماهه زیاد بود .........هر چند خارجیها  3 تا بچه با هم می یارن ..........ولی خوب .................عوضش کلی تجربه جدید کسب کردم .............دنیا دیده شدم ................معاشرتی شدم .................و فردای سفر سریع پیش دکترم  رفتم ........با این که وزنم کمی کم شده بود .......نیم سانت قد کشیده بودم...........

تو پست بعدی می خوام بیشتر راجع به بلغارستان بنویسم ........چون اون موقع که ما می خواستیم بریم ....کلی سرچ کردیم .......ولی منبع خوبی نبود ........حتی خود آژانسهای مسافرتی هم اطلاعات درست نمی دادند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان شایان
30 مرداد 91 13:35
هانا جان خدا رو شکر که بهت خوش گذشته. عکسها هم خیلی خوشگل بود. بمیرم که سرت باد کرده. ولی اشکال نداره. بزرگ می شی یادت می ره. ایشالا که به مامان و بابات هم خوش گذشته باشه
marjan
30 مرداد 91 19:50
میگم این دخترمون هم کم شبیه اروپایی ها نیستا
آتنا مامان روشا
31 مرداد 91 17:41
به سلامتی . رسیدن به خیر هانا کوچولو و مامانی و بابایی هانا. من در وبلاگ های دیگه هم دیدم که کوچولوها با مامان و باباشون رفتن بلغارستان . جای خوبی باید باشه نه؟