هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

روزهای دختری به نام هانا

اولين جدايي

1391/12/26 16:13
نویسنده : هانا خانم
435 بازدید
اشتراک گذاری

من ديشب براي اولين بار جداي  مامان بابام خوابيدم ........

ماجرا از اين قرار بود كه شب مامانيم و باباييم تا 12 شب بيرون بودند ............و مامان جوني و باباجونيم هم شمال بودند.........من خونه عمه جونم رفتم ...........بعد صبح هم دوباره بايد مي رفتيم ..........پس تصميم بر اين شد كه شب اونجا بمونم ........تا صبح بدخواب نشم .....هر چند مامانم تا ساعت 3 نخوابيده بود .........ولي ظاهرا من خوب خوابيده بودم ............حوب ديگه من بزرك شدم

 

مامان نوشت : هانا تلفني به من مي گه امشب هم مي مونم تعجب

 

اینجا هم یک خاطره مشترک از دوستم آقا سینا است ............کلی اون شب خوش گذشت...........سینا دوست داشت بیشتر پیشمون بمونه ..........ولی دیر شده بود ...........

آقا سینا بازم بیا پیش ما

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سمیرا
26 اسفند 91 16:40
ای جونم عشققققققققققق کردم دخمل گلتون و دیدم خدا برات نگهش داره چه نازه ماشالله یرین زبونیا میکنه خدایااااااااااااااااااااا . بووووووووووووووووووووس
لیلا مامان پرنیا
28 اسفند 91 16:22
یک نفر همره باد آن یکی همسفر شعر و شمیم یک نفر خسته از این دغدغه ها آن یکی منتظر بوی نسیم همه هستیم در این شهر شلوغ این کفایت که همه یاد همیم عیدتون مبارک
شیما مامان درینا
17 فروردین 92 13:37
امیدوارم سال خوبی برای شما و هانای عزیز باشه چه خوب که دختر به این مستقلی داره و بهونه گیری نمیکنه ماشالا خانوم شده