اولين جدايي
من ديشب براي اولين بار جداي مامان بابام خوابيدم ........
ماجرا از اين قرار بود كه شب مامانيم و باباييم تا 12 شب بيرون بودند ............و مامان جوني و باباجونيم هم شمال بودند.........من خونه عمه جونم رفتم ...........بعد صبح هم دوباره بايد مي رفتيم ..........پس تصميم بر اين شد كه شب اونجا بمونم ........تا صبح بدخواب نشم .....هر چند مامانم تا ساعت 3 نخوابيده بود .........ولي ظاهرا من خوب خوابيده بودم ............حوب ديگه من بزرك شدم
مامان نوشت : هانا تلفني به من مي گه امشب هم مي مونم
اینجا هم یک خاطره مشترک از دوستم آقا سینا است ............کلی اون شب خوش گذشت...........سینا دوست داشت بیشتر پیشمون بمونه ..........ولی دیر شده بود ...........
آقا سینا بازم بیا پیش ما
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی